مجلهء حقیقت «تاسیس1384ش» دورهءجدید.
از اینکه مجلهءحقیقت را انتخاب کردید خوشحالیم.
مارا از آثار و نظرات سازندهء خود بهره مند کنید.
majallehaqiqat.loxblog.com
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
آيا دين بهصورت عام و دين اسلام بهصورت خاص نقشي در زندگي انسانها داشته؟ اگر جواب مثبت است چه نقشي داشته؟ مثبت يا منفي؟
جواب اين پرسش نقش دين را براي ما تبيين خواهد کرد.
برخلاف گروههاي فکري ديگر، ما مسلمانان معتقديم که نقش دين در تاريخ و زندگي بشر مثبت و سازنده بوده. دين تکاملبخش تاريخ بوده واساسيترين نقشها را در اصلاح ، بهبود و پيشرفت جوامع داشتهاست. تمدن بشر دو جنبه دارد:۱ـ مادي ۲ـ معنوي.
جنبة مادي تمدن بشرجنبة فني و صنعتي آن است که دوره به دوره تکامل يافته تا به امروز رسيده است، جنبة مادي تمدن مربوط به روابط انساني انسانهاست. جنبة معنوي تمدن مرهون تعليمات اديان است و در پرتوي جنبة معنوي تمدن است که جنبههاي مادي آن نيز مجال رشد مييابد.
بنابراين نقش دين در تکامل جنبة معنوي تمدن بهطور مستقيم است و در تکامل جنبة مادي بهصورت غير مستقيم.
بعضي نقش مثبت دين را منحصر به گذشته ميدانند و معتقدند که با پيشرفت علوم تعليمات ديني نقش خود را از دست داده و در آينده بيشتر از دست خواهد داد اما عدة ديگر معتقدند که نقش تعليمات ديني هيچگاه کمرنگ نميشود و پيشرفتهاي علمي و مکاتب فلسفي جايگزين آن نخواهد شد.
از نقشهاي مختلفي که اديان در گذشته داشته مواردي پيدا ميشود که تکامل شعور اجتماعي بشر موجب بينيازي از آنها است، ولي اساسيترين نقشها همانهاي است که در گذشته بوده و در آينده به قوّت خود باقي خواهد بود.
مواردتاثير تعليمات دين در تکامل تاريخي به اين شرح است:
1- تعليم و تربيت: تعليم و تربيت در گذشته انگيزة ديني و مذهبي داشته است. انگيزة ديني در گذشته يار و ياور معلمان و پدران و مادران بوده است. اين موارد از مواردي است که تکامل شعور اجتماعي نياز به انگيزة ديني را رفع کرده است.
2- احترام به ميثاقها و پيمانها: زندگي اجتماعي بشر براساس محترمشمردن پيمانها ، ميثاقها ، قراردها و وفاي به عهدها است. احترام به عهد و پيمان يکي از ارکان جنبة انساني تمدن بشري است. اين نقش را همواره دين بر عهده داشته است و هنوز که هنوز است جانشيني پيدا نکرده است.
دين و مذهب بهطور کلي پشتوانة محکم ارزشهاي اخلاقي و انساني بوده است.
3- آزادي از قيد و بندهاي اجتماعي: از اساسيترين نقشهاي دين، مبارزه با استبداد و اختناق و سرکشي است. قرآن براين نقش دين تأکيد زياد دارد، چون هدف بعثت را برپا داشتن عدالت معرفي ميکند و در داستانهاي مکرر مبارزه آورندگان دين با مظاهر اختناق و استبداد را بيان ميدارد. حتي در بعضي آيات تصريح ميکند که طبقة که همواره با پيامبران در ستيز بوده، سردمداران ظلم و استبداد بودهاند.
2-آثاربعثت
انبياء علاوه بر نشاندادن راه صحيح برای تکامل حقيقی انسان، در دريافت وحی و ابلاغ آن به مردم، تأثيرات مهم ديگری نيز داشتهاند كه مهمترين آنها از قرار ذيل است:
1- مطالب بسياری است که عقل انسان نمیتواند آنها را درک کند يا درک آنها نياز به گذشت زمان و تجارب فراوان دارد و يا در اثر اهتمام افراد با امور مادی و غلبه گرايشهای حيوانی برايشان مورد غفلت و فراموشی قرار میگيرد و يا در اثر بدآموزیها و تبليغات سوء، بر تودههای مردم، پنهان میماند، چنين مطالبی بهوسيلة انبياء، بيان میگردد و با تذکرات و يادآوریهای پیدرپی، از فراموششدن آنها جلوگيری به عمل میآيد و با آموزشهای صحيح و منطقی، جلوي مغالطهها و بدآموزیها گرفته میشود.
امير المؤمنينD حکمتهای بعثت انبياء را اينگونه میفرمايند:
«ليستأدوهم ميثاق فطرته و يذکرّوهم منسیّ نعمته ويحتجّوا عليهم بالتّبليغ»«خدای متعال، پيامبران خود را فرستاد تا وفاداری به پيمان فطر ت را از مردم بخواهند، و نعمتهای فراموششده را به يادشان آورند، و با تبليغ و بيان حقايق، حجّت را بر آنان تمام کنند.»
2- يکی از مهمترين عوامل تربيت و تکامل انسان، وجود الگوی رفتاری است که اهميت آن، در مباحث روانشناسی اثبات گرديده است. انبيای الهی که انسانهای کامل و تربيت شدة الهیاند، اين نقش را به بهترين وجهی ايفا میکنند و علاوه بر تعليمات و آموزشهای مختلف، به تربيت مردم نيز میپردازند. در قرآن کريم «تعليم» و «تزکيه» باهم ذکر شده و حتی در بعضی از موارد «تزکيه» مقدم بر «تعليم» آمده است.
3- از برکات وجود انبياء رهبری اجتماعی، سياسی و قضايي مردم است، که در صورت فراهمبودن شرايط جامعه، آنان مردم را رهبری کنند، روشن است که رهبری معصوم، يکی از بزرگترين نعمتهای الهی برای جامعه است و بهوسيلة او بسياری از نابسامانیها مرتفع گشته و جامعه از اختلاف و پراکندگی و کجروی نجات میيابد و بهسوی کمال مطلوب رهبری میگردد.
۴ـ يكي ازبركات وجود انبياء وبعثت جلوگيري ازانحرافات فكري وعقيدتي است.
۵ ـ انبياء واديان آسماني بشر را از اختلاف،بدبختي و هلاكت رهايي بخشيدند۱.
۶ـ دين تنها وسيلة سعادت و نيکبختی است.
جامعة که به دين پايبند نباشد، واقعبينی و روشنفکری را از دست میدهد و عمر گرانماية خود را به گمراهی و ظاهربينی میگذراند، عقل را زير پا گذاشته چون حيوانات کوتاه نظر و بیخرد زندگی میکند، دچار زشتی اخلاق و پستی کردار میشود و بدين ترتيب از امتيازات انسانی محروم میگردد.
چنين جامعة گذشته از اينکه به سعادت ابدی و کمال نهايي خود نمیرسد در زندگی کوتاه و زودگذر اين جهان هم نتايج شوم و ناگوار انحرافات و کجروي های خود را خواهد ديد و دير يا زود چوب غفلت خود را خواهد خورد و به روشنی خواهد فهميد که تنها راه سعادت دين بوده است و سرانجام از کردار خود پشيمان خواهد شد.
خدای متعال در کلام خود میفرمايد: >قد أفلح من زکّاها و قد خاب من دسّاها<
خلاصه ترجمه: کسیکه خود را از آلودگیها حفظ کند رستگار است و آنکس که به ناروايي نزديک شود به هدف خود يعنی خوشبختی و رستگاری نخواهد رسيد.
البته بايد دانست که آنچه سعادت انسان و نيکبختی فرد و جامعه وابسته به آن است، به کار بستن دستورات دينی است، تنها نامديندار فائده ندارد، زيرا آنچه که ارزش دارد خود حقيقت است نه ادعای حقيقت کسیکه خود را مسلمان میخواند و با درون تيره ، اخلاق پست و کردار زشتی که دارد منتظر فرشته سعادت است، مانند بيماری است که نسخة پزشک را در بغل گذاشته و توقع بهبودی دارد، مسلماً با چنين فکری بهسر منزل مقصود نخواهد رسيد.
خدای متعال میفرمايد: >إن الذين آمنوا و الذين هادوا والصابئين و النّصاری من آمن بالله و اليوم الآخر و عمل صالحاّ فلهم اجرهم هم عند ربهم.<
خلاصه ترجمه: از ميان کسانی که مسلمان يا يهودی يا صابئی يا نصرانی ناميده میشوند آنکه به راستی به خدا و روز قيامت ايمان آوردهاند و کردار شايسته دارند پيش خدا دارای پاداش نيک خواهد بود.
ممکن است تصور شود که بنا به مضمون اين آيه کسانیکه به خدا و روز قيامت ايمان آوردهاند و دارای عمل صالح هستند اگر چه همة پيغمبران يا بعضی از آنان را قبول نداشته باشند رستگار خواهند بود ولی بايد دانست که در سورة نساء آيه150و151، خداوند عالم کسانی را که به پيغمبران يا به بعضی از آنان ايمان ندارند کافر دانسته است.
بنابراين کسی از ايمان خودش بهرهمند خواهد بود که به همة پيغمبران ايمان آورده و دارای عمل صالح باشد.